-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)
-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:42053 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:20

انس بن حارث كاهلي كه بود و چگونه به شهادت رسيد؟
شور و حماسه جانبازي و روح مبارزه وجهاد، در زندگي انسان در هر سني جوانه نميزند، بلكه روح جنبش و مبارزه بيش از هر زمان ديگر، در فصل جواني نيرو ميگيرد زيرا دوران جواني، دوراني است كه احساسات حاد و تند انسان در آن فصل، به اوج شدت ميرسد و بر اثر تكامل جسم و نيرومندي روح، احساسات و غرائز جوان در راه هدف و ايدة خود، بسيج ميگردد، به همين جهت در ميان تمام ملل جهان، كساني را به زير پرچم سربازي فرا ميخوانند كه پا از فصل جواني بالاتر ننهاده باشند، و جز در مواقع بسيار ضروري، از وجود سالخوردگان استفاده نظامي نميشود.
و لي اين حكم طبيعي، همه جا و صد درصد صادق نيست، بلكه يك حكم نوعي و غالبي است، زيرا غالباُ با فزوني سن و گذشت عمر، شعلة احساسات و عواطف انسان افسرده گشته غرائز و نيروها به سستي ميگرايد. لكن همه افراد اجتماع چنين نيستند، بلكه گاهي افرادي يافت ميشوند كه روح قهرماني و دلاوري هميشه در آنها زنده و پايدار ميماند، گذشت عمر و گردش روزگار نه تنها از قدرت روحي آنها نميكاهد، بلكه در سن پيري نيز مثل جوانان، وجودشان كانون احساسات گرم بوده، با شور و هيجان تمام به مبارزه ميپردازند.
انس بي حارث؛ از اين گونه افراد معدود و استثنائي بود، زيرا او نه تنها دوران جواني خود را در مبارزه و جهاد در راه خدا سپري كرد، بلكه در سن كهولت و پيري نيز در ميدان جهاد به جانبازي و فداكاري پرداخت.
او از ياران گرامي پيامبر اسلام (ص) بود و در جنگ «بدر» و «حنين» شركت داشت و امتحان خود را در راه دفاع از آئين اسلام به شايستگي داد.
بيشك، انس بن حارث نيز مثل ساير مسلماناني كه در دوران حيات پيامبر اسلام (ص) در ركاب آن حضرت بودند حقايق و معارف اسلامي را از محضر آن حضرت استفاده مينمود، ولي دركتب رجال و حديث از طريق او احاديث زيادي از پيامبر نقل نشده و دانشمندان در كتب رجال، زندگينامة او را به اختصار بيان نمودهاند با وجود اين او حديثي از پيامبر اسلام (ص) نقل نمود ـ و در شرح حال او آمده ـ كه ميتواند روشنگر مراتب ايمان و فداكاري او باشد. او از وقتي كه اين حديث را از پيامبر (ص) شنيد، مسير زندگي وي عوض شد و سرنوشت او رنگ ابديت به خود گرفت!.
اين حديث مربوط به پيشگوئي شهادت و كشته شدن حضرت سيدالشهداء (ع) در سرزمين كربلا است. انس ميگويد: از پيامبر اسلام شنيدم كه فرمود :
«فرزندم حسين (ع) در سرزميني به نام كربلا كشته ميشود، بر كساني كه شاهد جريان باشند، واجب است او را ياري نمايند» (اسدالغابه /1/123)
در سال 60 هجري كه حسين بن علي (ع) به دعوت مردم عراق، به سوي كوفه رهسپار شد همين كه انس اين خبر را شنيد پيشگوئي پيامبر (ص) را به ياد آورد، انس لحظهاي به فكر فرو رفت … چنين لحظهاي براي افراد عادي لحظة حساس و دشواري به شمار ميرود، زيرا مسئلة مرگ و زندگي در ميان است، ولي انس بيدرنگ تصميم خود را گرفت زيرا خود او جريان شهادت حسين بن علي (ع) را از پيامبر (ص) شنيده بود و هنوز گفتار پيامبر (ص) در گوش او طنين افكن بودكه: هر كس در آن زمان شاهد نهضت و انقلاب حسين بن علي (ع) باشد، بايد او را ياري كند، بنابراين جاي هيچگونه ترديد و دودلي براي او باقي نبود. از اين رو، انس با بينش و بصيرت كامل و عزم استوار، خود را به اردوي حسين (ع) رسانيد و به ياران آن حضرت پيوست، و جاي خود را در رديف هفتاد و دو نفر جانبازان ميدان خونين كربلا اشغال نمود! (اسدالغابه /1/123)
گرچه انس آن روز پيرمردي سالخورده بود، ولي دلي لبريز از شور و حماسه و روحي قهرمان و دلاور داشت، او در عاشورا وقتي كه ازرهبر خود حسين بن علي (ع) اجارة جهاد گرفت، كمر خود را با پارچهاي محكم بست و ابروان سفيد خود را كه به روي مژگان وي سايه افكنده بود، با نوار سفيدي به پيشاني بست، تا در ميدان جنگ مانع ديد او نشود، حسين بن علي (ع) كه اين صحنة مهيج را تماشا ميكرد،از شهامت و روح سلحشوري او خوشحال شد و در حالي كه لبخند رضايت در لب داشت، او را مورد تفقد و عنايت قرار داده فرمود: خدا به تو پاداش نيك عطا كند.
انس، مثل شير خشمناك به سوي دشمن حمله كرد و در گرما گرم نبرد با دشمنان، اشعاري حماسي زمزمه ميكرد كه ترجمة قسمتي از آن چنين است:
«طائفة من مردم شجاع و دليري هستند كه در صحنة پيكار دمار از روزگار دشمن در ميآورند.»
اي قوم من! مثل شيران «خفّان»، بيدرنگ حمله كنيد و با ضرب شمشير و نيزه به استقبال اين گروه برويد!.
خاندان علي، بنده و فرمانبردار خدا، و خاندان ابوسفيان (جدِ يزيد) پيروان شيطانند!
آري انس نه تنها با شمشير جهاد ميكرد، بلكه در اوج شدت جنگ، از تبليغ با زبان و معرفي خاندان علي نيز خود داري نمينمود او كه با مهر علي و خاندان او زنده بود و عشق و ولاي حسين (ع) در خون او موج ميزد، چنان از خود بيخود شده بود كه در واپسين دقايق عمر خود و در صحنة خاك و خون، از پيشواي بزرگ خود علي (ع) ياد ميكرد و هر بار كه نام او را مي برد، نيروي تازهاي در بازوان خود احساس مينمود.
اين سرباز سالخورده با كمال شجاعت و دلاوري جنگيد، و پس از كشتن چهارده نفر، نقش زمين شد و با نثار خون پاك خود در شمار ياران خدا قرار گرفت. (نفس المهموم /154)
حضرت ولي عصر امام زمان ارواحنافداه، در زيارتنامة معروفي كه ضمن آن همة ياران حسين (ع) را زيارت نموده و به يك يك آنها سلام ميكند، به انس بن حارث خطاب نموده ميفرمايد: «درود بر انس بن حارث كاهلي اسدي»
آري درود بر انس؛
درود بر هم رزمان انس؛
درود بر همة شهيدان كربلا؛
درود بر آن پيكرهاي پاكي كه سر در آستان عشق به حقيقت و معنويت نهاده، در سرزمين خونين كربلا آرميدهاند!.

: آية الله جعفر سبحاني
شخصيتهاي اسلامي شيعه ج 1 ـ 2

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.